ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
ادبیات پژوهی یا بلیغ پژوهی؟! مسئله این است!
در قدم اول به نظرم باید استاد ادیب و شخیص و البته به زعم بعضی دانش آموزان خوش صدا مخصوصن برای چرت های ریز و کودکانه رو مورد بررسی قرار بدیم.وقتی دست هاشون رو به ریش های مخلوط سیاه سفید میمالید و با آهن نگاه های ریز می گفتن: اون عقب صدا زیاده مجبور میشم دفعه ی بعد ثبت کنم ؛ و اینکه همه ی ما میدونستیم هیچ وقت این ها ثبت نخواهند شد.از بحث های یهویی کاپشن آبی همیشگی مدرسمون سر کلاس ادبیات سر آرایه ها و قرابت معنایی گرفته تا تست های ادبیات موضوعی که اکثرن هیچ وقت انجام نشد.
هر وقت اسم این استاد به زبون میاد قطعن اولین چیزی که یاد همگان توی حلی n میاد تیپ بارز و جذاب و مداوم تغییرپذیر این مرد دوست داشتنیه.مورد داشتیم چک کردن جوراب هم همیشه عوض میشده والا ما که نمیدونیم.جواب هایی که سر پاسخ های غلطی که ما میدادیم هم جذاب بود. یه لبخند ریز میزد و میگفتن:چی شد؟! ،این که غلطه و جز آن!!!! ادیب بودن این بلیغ انقدر زیاد بود که حتا ماشین بی دهن و سفیدشون هم از حفظ فردوسی میخوند و در خیابان های تهران تخت گاز میرفت.
در نهابت خاطره ای که تو ذهن من خیلی خوب مونده اون شعری بود که مورچه زرد دوره ۱ خوند :))
امیرعلی سلطانی
اول فامیلی کاپشن آبی چی بود؟
استاد واقعا باید برای بعضی از افرادی که هم جزو کادر هستن و هم دبیر اسوه باشند ایشون برای خدمت به دانش آموزان سلامتیشون هم به خطر میندازن ولی بعضی ها در مهم ترین و سرنوشت ساز ترین مراحل ما را به بهانه های مختلف تنها میگذارند.
برا سلامتی شون دعا کنید
درود خدا بر استاد بلیغ