علامه حلی n
درباره علامه حلی n
علامه حلی n
درباره علامه حلی n
به به به چه مویی داری!!!!!!
به قول استاد مهری
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود، تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود.
محاسن دامبلدور
رمز مطلب پایین
رمز مطلب پایین رو یه چیزی گذاشتم که مسئولان عز. یز هم بتونن ببین
رمز:
فامیلی استاد فان مدرسه ی ما به فینگیلیش
آلزاییمر یا رو در وایسی هم دارن ایشون
البته باید واسه خود این مطللب هم رمز میذاشتیم!
همون دبیری که توی این صفحه داره شما رو نگاه میکنه
دیگه همشو گفتم دیگه
همون که میگه زندگی بازیه
یکی به این شایان بگه اینقدر امتحانا رو جدی نگیره، اینا همش بازیه آخرش زیر خاکیم هممون
ابی جان، این کار هم دست شما رو میبوسه
محاسن دامبلدور
مسالک السمپادیون 4
آورده اند که روزی عباچ الدوله به دربار ملک شاه آمدی و از اوضاع روزگار شکایت کردندی و قدرت خویش در برابر درباریان قدیمی چون ناصیر و دوستان ضعیف دانستندی .. ملک شاه به سبیل ملاطفت دست در سر عباچ کرد و گفت : پسرم! ناصیر و دارو دسته اش از گردن کلفتان و بزرگان دربارند که شخص شاه نیز از مقابله با آنان ناتوان بمانده است زیرا هر که با ناصیر و دوستان در بیفتت به کلی به هزیمت برفتی و که ناصیر فرموده است:
خشت اول چون نهد معمار کج غلط کرده تا آسمان کج بره صافش میکنیم!
که بدین سبب بود که عباچ نیک دریافت که هر کس با دم شیر بازی نکند و توان رقابت با اندرونی یاران نصیر ندارد... پس نیک سر در کار خود بکردی و در مقابل قدرت ناصیر و ناصیریان تواضع کرده که زیرا جوان است و جویای نام آمده!!
و عباچ در این باب نوشته است : اصبحت امیرا و امسیت .....
و در پانوشت دکتر بلیغ فرموده است:
هر که اورا در حلی 8 کاره ای کردند مهر کردند دهانش دوختند
nodet
دکتر بلیغ!
کاشکی یکی هم یه بستنی به ما میداد که لااقل میتونستیم از پس املا دکتر بلیغ بربیایم!
البته به هرکی بشه ایراد گرفت به ایشون نمیشه.
خدا سایه ایشون رو از بالای ادبیات جامع ما کم نکنه!!!!(انشاالله که ایشون از کار ما ناراحت نخواهند شد)
نصیحتی به آقای اینان زاده!!!!!
میدونید دوستان که دنیا چه قدر جای بهتری میشد اگه ما با برداشت شخصی خودمون دیگران رو قضاوت نمیکردیم!!
آدم باید کاری رو که میکنه, اصطلاحا مزه کنه(!) به خصوص اگه الگو که نه(!!) لااقل مثل یه آقا معلمی که از صب تا شب شعار میده تو چشم باشه.
نمونه اش همین آقای اینان زاده! تازه کاش فقط همین یکی بود, افسوس!!!!!
ولی از همین تریبون یه نصیحت شما رو مهمون میکنم:از خشم شب بچه ها بترس!
انتقاد با سالاد تفرقه و سس ساز مخالف...
هنگامی که سخن از آزمون به میان می آید در اندیشه ی بسیاری کلید واژه هایی چون ترس ، ناباوری ، نمره ، کارنامه و... می درخشد ولی بی گمان همه می دانیم چشم انداز آزمون چیز هایی جز این ها است.
همه می دانیم آزمون وسیله ای برای جبران شیطنت های دانش آموزان در آموز گاه نیست و هیچ آموز گاری دیده نشده که با سلاحی به نام نمره بجنگد.(البته شاید هم دارند و یا داریم؛ که می داند؟!)
نباید فراموش کنیم آموزش و آزمون دو بخش ناگسستنی هستند که تنها در برخی سامانه های آموزشی گونه ی سنجش دگرگون شده؛ولی انگیزه سنجیدن هیچ گاه جدا نشده است.پس نیکو است تا با دگرگون کردن خود نه سامانه آموزشی(که ممکن هم نیست) نگاه خود را به آزمون عوض کنیم.
دیدگاه شخصی(هم نوشتان عزیز خواهش می کنم ببخشید): ساربان و کاروان دست در دست هم دارند دو جبهه نیستند جبهه ای هستند هم صدا. در نظر من هیچ آزمونی تا پیش از آزمون های جامع در دبیرستان به این شیوه برگزار نشده بود که تنها در آن خود سنجی هدف باشد نه چیز دیگری.
هیچ گاه ندیدم از کسی برای نمره اش بازخواست شود.
که شنیدم تو توانایی اش را داشتی چرا درست به کار نبردی.
همین وبس.
امضا.............
نهست دوست
واقعا کاربرد معلم چیه؟
واقعا بعضی از دروس نمی فهمم نقش معلم چیه اون وسط ...
مثلا استاد گرانقدر میخوان اصل خونه خرس رو درس میدن بعد یه مثال میزنن که خیلی عجیبه...
چرا جون هر کسی اون مبحث رو قبلا خونده میدونه اون مساله رو باید به عنوان مساله 10 ام گفت نه اولین مساله که برای دانش آموز بی چاره از همه جا بی خبر قابل لمس و درک کنه...
بعد در همین لحظه که خیلی از بچه های کلاس که هیچی نفهمیدن عین ماس نگاشون میکنن میفرمایند:
برین کتاب دایره های رفاقتی (تجربه بر و بچ سر کوچه مون) رو بخونید و همه ی تمرین هاشو حل کنید ووو تا خوب یاد بگیرید ...
وجدانا هم راست میگن اون کتاب خیلی زیباتر از استاد توضیح دادن اما اما سوال من اینه که نقش دبیر محترم این وسط چیه ..خوب ما میشستیم خونه همون کتاب رو خوب میخوندیم الان الک بودیم!!! 85 دقیقه هم وقت تلف نمیکردیم....
واقعا بعضی دبیرا بدون یه کتاب افسرده میشن... مثلا اگه آقای شعبانی نبود همین آقای واحدی چی کار میکرد سال اول ... یا اگر برادر دیمتری فومین و دوستانش نمودن این معلم مورد بحث چیکار میکرد ویا....................
لطفاکلاس را با شب خاطره اشتباه نگیریم..
تشکر و قدردانی از چند نفر
بسم رب الحسین
امسال واقعا مراسم خوب و مفصل و با صفایی داشتیم که جا داره از چند دسته از افراد تشکر بنماییم..
اولا از بر و بچ که سیاهی رو زدن و یا زیارت خوندن یا مداحی کردن چه اول و چه دوم و سوم ...
دوما از آقای اسفندیاری که همه ی کارها رو مدیریت کردن...
سوما از آقای صدرا که خیلی دوستانه و با مرام اومدن با جرات مراسم رو چرخوندن.........
چهارما از مداح آقای پورکاوه با نفس گرمشون...
پنجم رو همه تون میشناسین.!
و همه و همه و همه
در این ایام همه برای همدیگه دعا کنیم..
چند پیشنهاد صرفا جهت بهتر شدن آزمون های هفتگی
وجود آزمون های هفتگی فی ذاته چیز خوبیه و مسلما بهترین فایده اون اینه که همه رو مجبور به مطالعه دروس روز میکنه .. اما حالا که این آزمون ها داره برگزار میشه چه خوبه در تلاش باشیم که اونها رو بهتر و بهتر کنیم...
این چند پیشنهاد برآمده از صحبت های بچه های مختلف و نظرات گروهیه :
1-اینکه چه قدر خوب میشه که تمامی دروس در یک آزمون برگزار بشه مثلا بجای هر هفته هر دوهفته ولی تمامی دروس..
اینطوری به نفع همس چون عادت میکنیم با ترکیب تمامی دروس باهم اما الان این ترکیب دروس برای بعضیهای در مواقعی خیلی دشوار و وحشتناکه و برای هونا یه ترکیب دیگه خیلی راحت اما آزمون سراسری هیچ کدوم اینا نیست .. ترکیب همه ی درسها در کنار یک دیگره ... این یکی
2- دیگه اینکه سطح آزمون مشخص باشه یا بهتره بگیم تکلیف طراحان محترم با خودشون مشخص بشه یعنی یه سطح مشخص و متناسب داشته باشه .. نه اینکه یه درس یه آزمون خیلی آسون باشه و یه آزمون خیلی سخت!!
3- تعداد سوالات هر درس هم بستگی به اهمیت اون درس باشه نه تصمیم معلم مربوطه
درست ببینیم ، خوب ببینیم
همان گونه که در پیش خطاب به دکتر ارسطو گفتیم:
باز می گویم چشم انداز چیز دیگری است.
چند روز پیش دیدگاه هایی دیدم نه مناسب حال درویشان از دوستان پایه دوم.
نخست؛ نوشتار آن بی شرمانه و ناپسند بود به گونه ای که تا به حال چنین چیزی را در فضای دیدگاه ندیده بودم.
دوم؛ زود داوری شده بود
و ...
باید بگویم که برخی هستند همیشه 0 و 1 می بینند ، دو حزبی می اندیشند ، از چپ و راست می گویند و...
ولی در اشتباه اند بسیاری در نگاه اول می انگارند که این وب نوشت نقطه مقابل تارنمای مدرسه است اما حقیقت چیز دیگری است و آن چیزی است که حتی مسئولان مدرسه پذیرفته اند و با آن به درستی بر خورد کرده اند.
اکنون می پرسید رمز برخی نوشته ها برای چیست؟
در پاسخ می گویم این نوشته ها درون مایه ی توهین و بی ادبی ندارند بلکه دارای عکس هایی از دبیران که اجازه انتشار عمومی آن ها را نداریم(گرد آوری شده از شبکه های اجتماعی و...)و یا مطالبی داخلی است که ممکن است برای افرادی خارج از فضای مدرسه ایجاد کژتابی و کژ فهمی کند و سیاه نمایی به نظر رسد که البته این گونه نیست.
در بسیاری از جمع های دوستانه گفته ام که از این می ترسم که با نوشته های خود و دوستانم کارکنان مدرسه *را دل سرد سازم اما تردید ندارم کارکنان گرامی مدرسه ما دریا دل تر از این حرف هایند.
جناب ... بهتر نبود نخست از بی ادبی دوست دیگر شکایت می کردید سپس به انتقاد می پرداختید اگر ما دبیر اخلاق نباشیم اما چارچوب هایی را داریم که به آن ها پای بندیم.
هم چنین بهتر است بدانید سنجش درستی یک ایده جمعیت جریان حمایتی از آن و یا پیرو آن نیست و نمونه بارز آن ادیان شرقی هستند که با جمعیت بسیار در نظر ما مسلمانان کافرند. پس توصیه شما(انسان تحصیل کرده) برای نیامدن و انتشار ندادن دیدگاه به جا نیست چون همان گونه که گفتم چشم انداز چیز دیگری است.
*از دیدگاه من آقای ... در دسته کارکنان مدرسه نمی گنجند چون در بسیاری از موارد دانش آموزان را به تمسخر گرفته اند و یا برخورد هایی ناشایست دارند که این امر بی شک با برقراری نظم بی تناسب است.