کمتر از یک سال پیش مدارک و نشانههای فساد مالی و مدیریتی در حلی n نمایان شد. چیزی که مشخص شد بسیار فراتر از بدترین تصورات نگارندگان این وبلاگ بود و از فساد سازمان یافته ای حکایت دارد که سالها در بدنه مدرسه ریشه دوانده و با مهمترین ابزار خود یعنی تزویر و دروغ همه ذهنها را منحرف کرده.
انسان وقتی به جزییات این ماجرا نگاه میکند واقعا بدنش میلرزد! تکان میخورد که چقدر افرادی میتوانند وقیح باشند چقدر میتوانند دروغ بگویند چقدر میتواند جایگاه والای معلمی را لجن مال کنند که اینطور هماهنگ و هوشمندانه نه تنها به سرمایههای مادی دانشآموزان بلکه از آن مهم تر به سرمایههای معنوی و استعدادهای آنها خیانت کند.
وقتی در این وبلاگ تنها به بخشی از مسلمات بی تدبیریها و خلف وعدهها و دروغهای مدیران حلی n به زبان طنز میپرداختیم همواره کلاهمان را قاضی میکردیم که نکند خدای نکرده تند رویم نکند جایی زیاده روی کنیم! اما هر چه بود بخش اعظم آنچه می گفتیم و آنچه میدیدیم را از سر جهالت از سر کج فهمی و نفهمی افراد میگذاشتیم و امید داشتیم با گفتگو و با زبان طنز و اعتراض شاهد اصلاح باشیم. غافل از اینکه اینجانبان جملگی احمق بودیم!
بله احمق بودیم . وقتی ما اینجا تنمان میلرزید که نکند فلان جا در نقد افراد تندروی کنیم برخی افراد در حلی n وقیحانه و بیشرمانه و متاسفانه کاملا آگاهانه و ریاکارانه مشغول خیانت به اموال دانشآموزان و به استعدادهای دانشآموزان بودند. دانشآموزانی که به امید نام سمپاد و آنچه از یک مدرسه علامه حلی انتظار داشتند پا در اینجا گذاشته بودند و چه فرصتهای زیادی از آنها سلب شد. چه برنامههای فرهنگی ورزشی و تفریحی که اجرا نشد چه پژوهشیها که پا نگرفت و چه المپیادهایی که رنگی از آن دیده نشد.
امروز به عنوان نگارندگان این صفحه به کوچک اقدامی که به اندازه دید کوچکمان از سیستم حلی n در این وبلاگ کردیم افتخار میکنیم و افسوس که بسیاری همراه ما نشدند چشمهایمان بسته بود و قلبهایمان از اعتماد پوشالی به دروغها و تزویرها خوش بود تا بسیار بیش از آنچه کردیم حق مطلب را ادا کنیم.
اگرچه سالها امپراطوری زور و تزویر بسیاری از فعالیتهای روتین یک مدرسه علامه حلی و فرای آن یک مدرسه عادی و بانشاط را در مدرسه تعطیل کردند و سالها پای فارغ التحصیلان(به خصوص آن دسته که دغدغه مدیریت عجیب و غریب حلی n را داشتند) از مدرسه قطع شد اما روزگار خیانت و تزویر به پایان رسید و دست افراد رو شد و امروز این ما هستیم که از این حجم از وقاحت و نامردی و خیانت انگشت بر دهان هستیم و ما هستیم حلی n ای که میتواند تازه در مسیر واقعیای که باید باشد قرار گیرد
و لقمه حرام که دیر یا زود اثرش را نشان میدهد!