علامه حلی n

علامه حلی n

درباره علامه حلی n
علامه حلی n

علامه حلی n

درباره علامه حلی n

از آن کوی گر خبری هست به ما مرسان

در چند هفته اخیر دوستان و اهالی حلی n خبر هایی را از آن مدرسه فخیمه بر ما می‌رسانند که فلان شده است و قرار است فلان شود . شخص اول رفته و شخص ثانی آمده است .

بعد از چندین و چند سال اهالی حلی n یادشان افتاده اهل حلی n هستند . بی خبر که ما همان سالهای نخست سعی کردیم بر خود بقبولانیم که حلی n ای وجود ندارد و ما هم فارغ تحصیل همچو جایی نبوده ایم . اصلا صلاح بر این بود که ما فارغ تحصیلان فضول و کنجکاو باید فکر می‌کردیم که سالهای دبیرستان را در خانه درس خوانده ایم و مدرسه و مدیر و معاون آموزشی نداشته نداشته ایم  که اگر هم گاهی از سر زیاد غذا خوردن و گیج شدن هواس و زایل شدن عقل راهمان به حلی n می‌افتاد چیزی افزوده نمی‌شد برما جز هم صحبتی با جناب کبودی عزیز و شاید پیشنهاد همکاری در کار و کاسبی جدید آقای مثلا معاون آموزشی که جز دعای خیر برای وسعت روزی و موفقیت تجارت ها و سرمایه گزاری های جناب معاون کاری را بر خود نمی گرفتیم. آری ما اگر چه دیر اما خوب توانسته بودیم بعد از این چند سال از ذهن خود پاک کنیم که حلی n ای وجود نداشته و ما هم دبیرستانی نداشته ایم که بخواهیم سری به آن بزنیم یا با آن خاطره بازی کنیم . به قول مهندس کاملا سرمان را مثل کبک توی کار خودمان کرده بودیم که ناگهان از اطراف و اکناف ندای وامصیبتای حلی n ایون بلند شد و صدا کسانی که تازه از خواب چندساله خود بلند شده بودند ما را که تازه چشممان در این خواب شیرین گرم شده بود و بوی قورمه سبزی از کلمان تازه پاک شده بود را بیدار کرد که مگر چه شده که این حجم از فغان و شکایت ؟!.... 

آمدیم تقلایی کنیم برای حلی n از آن تقلا ها که بارها و بارها سعی کرده بودیم ولی دیگر نشد دیگر جایش نیست . ما بالمان را قیچی کرده ایم و پشت دستمان را داغ که در کلمان فرو رود که حلی n ای نبوده و اصلا فارغ تحصیلی هم ندارد و یاد گرفته ایم که ما دخلی ندارد و هیچ و هیچ و هیچ . ..