علامه حلی n

علامه حلی n

درباره علامه حلی n
علامه حلی n

علامه حلی n

درباره علامه حلی n

خلاقیت اصلا مهمه ؟!

وقتی ادم های دور ورمون که سالهای قبل کنکور دادن نگاه می کنیم می فهممیم که رتبه و رشته و دانشگاه اونها تنها یک دلیل برای موفقیت یا عدم موفقیت نسبی اونهاست و عوامل خیلی مختلف دیگری هم هستن که باعث شدن اون افراد در ذهن ما تمثال موفقیت یا ناموفقی بشن.  

اما هدفم از این حرفها و قصه ها این بود که اون روزهایی یاد بیارم که تازه اومده بودیم حلی. اونجا بود که توی ذهن تک تک ماها (حتی اون دانش اموزی که الان حالش از هرچی کتابه بهم میخوره ) یه شور و انگیزه دانستن و کشف کردن بود. بعد یکی از مسئولین معظم و مکرم همون حلی عرض مینمودن بعضی حلی های دیگر همش میگن خلاقیت مهمه. فکرکردن بچه ها مهمه هههه و در حالی که لبخند تمسخر امیزی بر لب داشتن گفتن ما می گوییم نتیجه ها خوب بشه. بچه تو کنکور قبول بشه مهمه. حالا فکرشم خلاق نشد مهم نیست!! شاید الان بازهم اون اقایون معظم و مکرم این متن رو بخونن و بخندن. که قطعا هم همینطوره.   ...... 

اما واقعا این طرز تفکر برای یه مدرسه حلی چیه ؟؟؟ سرطان یا بیماری قارچ پوستی.  !!!

 حالا سوال من اینه ایا همون حلی هایی که شما مسخرشون میکردین پا به پای ما کنکور نخوندن. توی ازمون های مختلف سنجش و قلم چی رقبای ما نبودن؟!!

اما کارهایی که اونا کردن.  یعنی کارهایی به غیر از کنکور. کارهایی قبل از کنکور. کارهایی فراتر از کتاب های رنگارنگ الگو و خیلی سبز و قلم چی. تاثیرشو بعدن نشون میده. 


کتابهای فراوان و اردو درسی عامل موفقیت یه دانشجو نخواهد بود. دانشجو موفق به چیزهای دیگری علاوه بر درس خواندن زیاد نیاز دارد. شاید بعضی از همان چیزهایی که مسخره شان می کنیم هم باشد.  


خلاصه اینکه مدرسه علامه حلی باید با صدها مدرسه غیرانتفاعی با معلم های گرون قیمت و شهریه های فراوون و ریخت و پاش های زیاد تفاوت داشته باشد.  

 

نگارش این متن خوب نیست ببخشید امیدوارم اونایی که باید بگیرن. گرفته باشن. 

اگه این مطلب ذهنتون رو قلقلک داد مارو از دیدگاه هاتون محروم نکنید.  


                              محاسن چرک

حمله برای تخلیه عقده ها یا کمک برای ترقی خانه

به نام یگانه یزدان پاک

سلام. نمی دانم میخواهم کوتاه بنویسم یا بلند. خدا به خیر کند.

احتمالا در جریان هستید که امروز سی ام تیر ماه است. پنج روز از کنکور سراسری - این شر لازم- میگذرد. به نظرم کم کم وقتش رسیده تا بعضی زخم های قدیمی را باز کنیم و دوباره ببندیم.

احتمالا پس از این که بالاخره سازمان سنجش لطف کنند و نتایج آزمون کذا را اعلام فرمایند طبعا یک سری از نتیجه شان ناراضی هستند. بر اساس شواهد ختی الان هم که نتایج هنوز به سمع و نظر حضرات نرسیده تیغ های نسبتا تیزی به سمت گردن ساربان نشانه می روند. این که عباچی مشاور دم آخری به کل رها کرد و کشید زیر همه چی را من هم قبول دارم. جمله خودشان( اگر یادشان بیاید) که فرمودند :«علی اصغر شریفی بعد عید آفتابه نگیره صلوات» را هم من یادم هست و هم چند نفری که در آن شب به لطف مرحوم اسفندیاری با ما بیدار بودند. قصدم این نیست که بگویم شریفی ریشو آفتابه گیر هست یا نیست. پشت جمله مذکور مفهومی مانند «من آفتابه نمیگیرم» نهفته است.

فارغ از تمام موارد بالا به علاوه کلی چیزهای دیگر (که ضیق حوصله و وقت نمی گذارد بنویسمشان) که من هم مانند همه شما میدانم، انصاف نیست بگوییم همه چیز از اولش بد بود. انصاف نیست طالع 72 نفر آدم را نحس فرض کرد. انصاف نیست عباچی و ... را بلا هایی آسمانی دانست که به علت زیاده روی ما در گناه نازل شده اند. میدانم خیلی از شما نمیخواهید حتی سر به تن ضحاک صفتی (به زعم بعضی و نه همه) مثل عباچی باشد. اما این 72 نفر را ما جایی دیگر هم داریم که نام تک تکشان ماندگار شد. حماسه شد. این 72 نفر ما هم می تواند یک بازوی قدرتمند باشد که مدرسه را ببرد بالا بالا ها. بازویی که دعای کلی مادر می تواند بدرقه راهش باشد و چند جوان پشت کنکوری...

                                                        وسلام!

                                                                          «شاپرک»

شروع دوباره با نام او

به نام او

کلید می زنیم شروع دوباره کارمونو.

تشکر ازکسایی  داشتن هوامونو.

می بخشیم کسایی که خالی کردن پشتمونو.


اگه خدا بخواد، با حمایت شما از یه سالی که کلی سوژه جمع شده داریم، بگیم.


Champion