ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
حلی ای خواهم ساخت
خواهم انداخت به کار
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که در آسفالت های خراب
المپ را بیدار کند
پشت دریاها حلی ای است
که در آن پنجره ها رو به باشگاه باز است
حیاط های جای بچه هایی است، که به فواره ی هوش بشری می نگرند. (نه خر زدن حاجتی)
دست هر معاون شاخه ی معرفتی نیست
که با آن بچه ها را بزند (همان بی دلیل کم کردن نمره انضباط)
بچه ها به یک ستاره می نگرند
که به یک باشگاه، به یک دوره ی خوب
گاو، موسیقی احساس تو را می شنود
و صدای عر عر فراکانی نمی آید در باد
پشت دریا ها حلی ای است
که در آن ...
کنکوریان وارث آب و خرد توالتند
پشت دریا ها حلی ای است
الکی باید ساخت (یعنی تو المپیاد باید کار کرد)
*مخترع برزوچلفسکی*
"کنکوریان وارث آب و خرد توالتند" کمی اغراق دارد چون برخی کنکوری ها هم انسان های علمی هستند اما برخی دیگر...