خدا بده شانس

قسمتی از این متن از یکی از دوستان به اسم عمو نیاز گرفته شده که تو وبلاگ آقا صدرا کامنت میذاره

و آقا نودت

و استاد محاسن

و بقیه بچه های گل مدرسه

یعنی واقعا" خدا بده شانس

بیچاره دوره یکیا

ما قشنگ واسه مدرسه مثل موش آزمایشگاهی بودیم

یه سال پژوهشی رو رومون امتحان کردن

یه سال المپیاد (البته اگه اسم اون کلاسای نا مرتب و مسخره رو بذاریم المپیاد)

حالا نگاه کنید:

نمیدونم

12 زنگ نجوم،

14 زنگ کامپیوتر

15 زنگ کوفت

20 زنگ زهر مار

و ...

اون وقت واکنش رو ببین تو نظرات این پست:

خخخخخخخ

آقایون فراخی ... دارن!

نجومیای سوم، خودشون میخوندن

خخخخخخخ

واسه یه جلسه کلاس یا یه معلم، (که نه از جهانی بود، مثل شما، نه خیلی اطلاعاتش بالا بود) کلی خواهش میکردن

اونوقت کامپیوتر،

طرف نمیدونی یه آدمی به اسم علیپور وجود داره، نمیدونه یه مبحثی به اسم ترکیبیات هست،

پا شده دور همی رفته کلاس المپیاد

چیششششششششش

یعنی واقعا" خدا بده شانس

مسئولین عزیز،

 اگه شما  نمیخواستین هیچ کلاسی برای ما بذارین، حداقل پارسال میومدین میگفتین:

دانش آموزای اسکل، نمیخواد المپیاد بخونید، چشمتون کور، دندتون نرم،

برین کنکور بخونید

چون ما اینطوری میخوایم

حتی اینم نگفتین

و یه سال سر کار گذاشتین ما رو

اینا رو یادمون نمیره

گفتین معلم میاریم،

ما که یادمون نرفته،

گفتین الآن تو راهه 

داره میرسه

خخخخخخخخ

مثل اینکه مدرسه رد کرد

گفتین فردا بیاد

ولی هیچ روزی نرسید

ما هم اسکل شدیم

در ضمن

منتظر قبولیای امسالتون هم هستیم

Rey Is My Love