علامه حلی n

علامه حلی n

درباره علامه حلی n
علامه حلی n

علامه حلی n

درباره علامه حلی n

اعتراض نامه اى اندکـ مختصر پس از آخرین تلاش براى علاقه ام

شاید براى اولین باره که میخوام نقد کنم ، همیشه به نویسنده هاى همین وبلاگ شکایت میکردم ولى دیگه خودمم جون به لب شدم، امروز بعد آزمون مرحله اول ریاضى یکم رفتم تو فکر. وایسین یکم برگردم عقب (سال اول) 

اردیبهشت اول دبیرستان ، جشنواره ى کتاب : شاید به قول کادر و مسئولین مدرسه حماقت ولى از نظر من علاقه ، رفتم سمت حماقتم! غرفه ى فاطمى و نیم نگاهى به کتاب هاى المپیاد ریاضى ، در اون دوره ها تنها چیزى که بلد بودم در حد محافل ریاضى بخش صفر و زوجیت ولى اونجا بود که با کتابهاى گنده ترى از قبیل نظریه اعداد و هندسه آشنا شدم. همونجا به طرز عجیبى برقى چشامو گرفت ، تصور از اینکه من بالاخره به آرزوى بچگیم خلاف تمام پلیس ها و آتش نشان ها قراره یکـ ریاضى خوان شم! نمیخوام پامو فراتر بذارم و بگم ریاضى دان به ریاضى خوان هم قانع بودم. با فیشى بلند بالا که محتویاتش از ٢٥٠ مساله جبر شروع میشد تا شیمى آلى و فیزیکٓ پایه بخش نور از آنجا خارج شدم.پس از طى جلساتى در تابستان سال دوم با آقاى محمد آبادى و رشد تعیین جهت فکرى و ادامه ى همان حماقت ها به مطالعات درباره ى ریاضیات و حل تمارین ادامه دادم. در راستاى اتفاقاتى که افتاد و علاقه ى کم از طرف دانش آموزان نسبت به این المپیاد زیبا من حتا در سال دوم دبیرستان اقدام به ثبت نام در این المپیاد نکردم. و با توجه به مطالعات ٣ ماهه اى که در سال اول در مبحث استوکیومترى داشتم به شیمى پرداختم. ولى متاسفانه قبولى در مرحله ى دوم در این رشته تقریبن براى من غیرممکن شد چون حماقتى در این مبحث نبود. تابستان سال سوم برخلاف میل درونى ادامه به خواندن شیمى کردم ولى دیرى نگذشت که در ماه مرداد هوس به یادى اگذشته کردم. دانلود پى دى اف کتاب هاى رودین و هرشتاین و خوندن مباحث مورد علاقه، مباحثى که دبیرستانى نبودند و یا شاید دانشجویان این مملکت هم از آن ها مینالند زیرا که دلیلش رو. در آخر این مطلب به شما عرض خواهم کرد. ادامه ى این مطلب ها منجر شد به خواندن نظریه اعداد و کسب علم در این زمینه. ولى امروز پس از آزمون مرحله اول یکـ گله ى همگانى چه از خودم چه از شما دارم. هرکس با روزانه ١ ساعت فکر کردن میتونه علاقه خودش رو بشناسه سعى کن بشناسیش! دوم تا ساعت ٩ که جلسه شروع شه من غرق در میان دانش آموزان پایه ى دوم مدرسه بودم که این نکته خوبیست زیرا حداقل آنها به سمت رقابت الکى نرفتند ولى در کل حوزه ما ٤ نفر سومى و در کل پایه ٥ نفر که این آمار کمى فجیع است. سوم اینکه مدارسى که به خفقان مشهور بودند ارزش دانش آموزانشان رو حفظ میکنند (مثل مدرسه ..... هسته ای!!! ) ولى شاید سطح پایین ترین خواسته ى من یکى اردوست. و در آخر اینکه سرنوشت انسان هارو یک آزمون یک روزه تعیین نمیکنند همانطور که تمام المپیادى ها موفق نشدند تمامى رتبه هاى ١ تا ١٠ کنکور هم موفق نشدند همینطور آینده ى ما به مهندسى برق و مکانیک و صنایع وابسته نیست بد نیست نگاهى به علوم پایه بیندازیم


ارادتمند شما

سُل ته

نظرات 6 + ارسال نظر
من<0 یکشنبه 3 اسفند 1393 ساعت 15:52

من به عنوان یکی از اصحاب کنکور امیدوارم شما المپیادیون امسال مدال بگیرید ومشتی بر دهان این استکبار بزرگ بزنید

از آرزوی شما ممنون
ولی ماهم دیگر کنکوری شده ایم....
المپیادی که هرروز تست کار نمیکند

علامت سوال جمعه 1 اسفند 1393 ساعت 23:55

نه...اطلاع زیاد همون دونستن حل مساله نیست.
احتمالا من نتونستم منظورمو از شناخت و درک موضوع، کامل برسونم.

اگه دوست داشتی،کتاب "شناخت" استاد مطهری رو یه نیگا بنداز.البته یه کتاب تقریبا غیر مذهبی، فوق العاده و تا حدی فلسفیه.

علامت سوال جمعه 1 اسفند 1393 ساعت 17:55

منظورم از "و این بزرگترین مشکل ادمای این سرزمینه!!! " این بود که:

عدم شناخت کافی، مشکل ادمای این سرزمینه!
اگه کاملا شناخت داشته باشی خیلی ضریب اشتباهات میاد پایین.
شناخت یعنی رفتارش اون "چیز" رو در موقعیت های مختلف درک کرده باشی. و این ورای داشتن اطلاعات در اون زمینه ست.
پس مخالفم با این که "اطلاع زیادى افراطه "

ولى از نظر من واقعن افراطه چون در خیلى زمان ها ما فکر میکنیم توى مجله یا مقاله اى وقتى مطلبى رو خوندیم همون کفایت میکنه ولى تا وقتى با جیزى تمرین نکنى نمیتونى درست درکش کنى. اطلاع زیاد همون دونستن حل مساله ست و یجورى گول زدن خودمونه . من مسئول تحکیم عقایدم به شما نیستم ولى خب حق نظر آزاده و محترم.
سُل ته

علامت سوال جمعه 1 اسفند 1393 ساعت 11:53

می دونی مهم ترین چیزی که باعث میشه به چیزی که میخوای برسی و در راهش موفق باشی چیه؟
اینکه اون "چیز" رو بشناسی!

و این بزرگترین مشکل ادمای این سرزمینه!!!

میدونى جالبیش چیه؟
اینکه وقتى اطلاع بیش از حد درباره ى چیزى داشته باشى اون حماقتت رو از دست میدى یعنى مثلن اتو اگه در حد کنجکاوى درباره ى چیزى بدونى خیلى خوبه مگه نه اطلاع زیادى افراطه

استاد دوست جمعه 1 اسفند 1393 ساعت 00:14

اکنون که پوچی های جای خود را به هدف ها داده اند؛
الگو ها جای خود را به نخودچی ها و کشمش ها داده اند؛
آموزگار ها جای خود را به آموزگار نما ها داده اند؛
ارزش ها جای خود را به ضد ارزش ها داده اند؛
امر به معروف جای خود را به امر به منکر داده؛

با توکل به خداوند بلند مرتبه و با فرمان بری از رهبر فرزانه؛
با تمامی جلوه های شیطان در مدارس ایران اسلامی خواهیم جنگید
و زمینه های ظهور آقا را فراهم خواهیم کرد.
و در نهایت هم چون شهید چمران از پروردگار می خواهم که علم من و دوستانم را بیفزاید که در برابر شیاطینی که مدعی علم هستند سر افراز باشیم.
با آرزوی بهروزی برای شما دوست عزیزم که حرف دل ما را زدی.

کاش بودى دیروز و میدیدى رشد وارون زیبایى هارو. ولى هنوزم خوبه بعضیا هستن که نومید نشدن از ما که گذشت ولى خب امیدوارم یه روز معلم شم ...

سعید پنج‌شنبه 30 بهمن 1393 ساعت 22:54

با وجود توهین حضرت عالی به مقام شامخ علم شیمی لکن با سر ته داستان موافقم. اون تو.ین و مقام شامخ هم قابل اغماض است. :))))

در کل هدف که توهین نبود چون من هم در همان گروه بودم ، ولى در کل هدفم آگاهى بخشى جزئى به دوستان هم پایه اى بود که تفکر فقط براى دوتا تست مسخره نباید باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد