ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
سلام بر شما
این نامه از طرف نویسنده برای ما ارسال شد!!!
ماهم تلاش کردیم که نویسنده را شناسایی کنیم اما نتوانستیم...
اما هر عزیزی که بوده حرف حق رو زده و ماهم دراینجا وظیفه داریم حرف دل بچه ها رو منتشر کنیم:
«من» نیست که مینویسد؛ «ما» است. «ما»یی که دو سال تمام در یک هوا نفس کشیده، با یک دهان حرف زده، در یک بدن زندگی کرده و میخواهد همچنان ادامه دهد. از این رو، دلیلی بر آن نیست که نگارندۀ این سطور خود یکی از قربانیان حوادث جاریِ این چند ماهه بودهباشد. ولی نمیتوان انکار کرد که «او» هم تکهای از آن «ما» است. عضوی از آن بدن متحد که قرار است در این نامه نقش دهان را بازی کند، نقشِ زبان را. لذا اصلا اهمیتی ندارد که این نامه را چه کسی نوشته؛ مهم آن است که این نامه چرا باید نوشته شود. بگذارید بروم سر اصل مطلب، با ذکر چند نمونه مختصر :
ـ انداختن ظرف غذای یکی از دانشآموزان پایۀ اول در سطل آشغال: صبحگاه هنوز کاملا تمام نشده بود که یکی از بچههای سال اول ظرف غذایش را برده بود بگذارد در گرمخانه. سر صبحگاه نباید کسی صف را ترک کند. این قضیه درست یا غلط قانون است و تخطی از آن مشمول تنبیه. تنبیه یا مجازات اما چگونه باید صورت بگیرد؟ با ترکه؟ با فحش؟ یا با انداختن آن غذا – که حتما برای تهیهاش وقت و زحمت صرف شده – در سطل آشغالِ آکنده از میکروب و بیماری؟ قانون در اینباره چه گفته است؟
ـ پاره کردن دستبند بچه ها در برابر چشمانشان: استفاده از دستبند، گردنبند و این چنین آویزههای زینتی را اگر فرض کنیم که با قانون در مغایرت است، آیا در بازخوردی که نسبت به عدم رعایت این قانون صورت میگیرد، باید با نابودی آن دستبند روبرو شویم؟ یک تخطی کوچک که هیچ خللی در روند اجرایی مدرسه ایجاد نخواهد کرد، آیا میبایست که در اولین برخورد با خشمگینانه ترین رفتار ( پاره کردن آن دستبند) روبرو گردد؟!
ـ کتک زدنی که گریه درآورد: این مورد فکر میکنم در نطفه یک ضد قانون شش دانگ است و نیازی به توضیح ندارد.
ـ ایراد گرفتن از یک کلاه سادۀ زمستانی: یک کلاه زمستانی ساده که به هیچ وجه نمیتوان آن را یک کلاه مدل دار دید. کلاهی که اگر دقت کنید اتفاقا افراد بالغ تر و جاافتادهتری از آن استفاده میکنند. کلاهی عاری از هر نوع طرح خاص و تنها دارای لبهای کوتاه. ضمن آنکه کسی هم که این کلاه را بر سرش گذاشته بود، اصلا در این فازها نمیگنجد.
ـ ایراد گرفتن از مدل راه رفتن: (؟) (!)
ـ لحن توهین آمیز در اولین کلام: « آقا ببند دهنتو!» - « لال شو» - « شاخ مال گاوه!» و ... اینها غالب تکهکلام های شماست در اولین جملهای که میگویید. حتا اگر فرض کنیم که استعمال این جملههای توهینآمیز – که فکر میکنم مناسب تازاندن اسب و ... است – در شرایطی قابلیت کاربرد در یک محیط فرهنگی مثل مدرسه را داشته باشند، نیازمند یک پشتوانۀ درست و حسابی هستند. نیازمند یک عمل نادرست. شما در ابتدای نطق خود چگونه انتظار دارید که همه دست به سینه بایستند؟ حتا در مجالست های مهم کشور هم تا قبل از آنکه فرد سخنگو شروع نکرده است، افراد در حال بگو مگو اند. ضمن آنکه این شیوۀ سخن هم مناسبت خاصی با شان و شخصیت بچههای مدرسه ما را ندارد. شما بروید مدرسههای دیگر را ببینید که بچه ها چه کارهایی میکنند و چگونه با آنها سخن میگویند. به هر حال قابل بررسی است که در دو سال گذشته ما و مدرسه به هیچ گونه مشکل حاقی برخورد نکردیم ضمن آنکه روابط میان کادر اجرایی و دانش آموزان نیز بسیار مسلامت آمیز بود.
ـ ...(ادامه دارند!)
سرتان سلامت و به امید روزهای بهتر!
نامه نویس!
نه دوست عزیز فک کنم برداشت اشتباه از حرف من پیش اومد.
من منظورم این بود که این آقا هرچند هم که رفتارش نامناسبه ما نباید مثل خودش باهاش رفتار کنیم در شان ما نیست
آهان اگه نظرت اینه باز هم محترمه
ما اینجا همه نظرا برامون مهمه به جز نظر ند تا از کادر که تضریب می کنن
می خواهم در این جا به چند مورد اشاره کنم:
1.ناظم عزیز به جای این که از نامه(درد دل) به عنوان یک شورش یا هرچیزی که شما نام میگذارید برداشت کنید بهتر است با دقت در نوشته(نه برای یافتن نویسنده) بلکه با تجدید نظر در رفتار خود حداقل تلاش را برای بهبود رابطه نابسامان خود با دانش آموزان انجام دهید.
آینه چون نقش تو بنمود راست خود شکن آینه شکستن خطاست.
2. دوست دارم درباره ی نامه نظر شخصی ام را با شما در میان بگذارم.(توجه کنید نظر شخصی)
روی سخنم با دانش آموزان عزیز است: من به هیچ عنوان کار شما را محکوم نمیکنم و حتا خودم نیز از خواندن این نامه به وجد آمدم؛ اما به نظرات شما که دقت میکنم نوعی جبهه گیری خصمانه نسبت به اتفاقات موجود پدیدار می شود که به نظر من از دانش آموزان درس خوان و مودبی چون شما دور از انتظار است.
نکویی گرچه با ناکس نشاید برای مصلحت گه گه بباید
و در پایان
نویسنده فدایی داره 1 لایک از من ویکی از طرف حسین
امیدوارم شما اساتید ضعف های نگارشی را به بزرگی خود ببخشید
موافقم به نظرم خیلی از رفتاراش خوبه که ما نمی بینیم ما هم یکمی حساس شدیم ایشالا همه چی درست میشه.
قدر ندونستیم
اگر قدر می دونستیم که این осел نمی آمد
در این مورد چقدر دردمون مشترکه !!!
حلی 8 میمیرد/ ذلت نمیپذیرد!
دمت گرم حرف دلمو زدی
فدایی داره!!!!!!!!!!!
کمرم شکست اینقدر سنگین بود